سروگاه. جای رستن شاخ حیوان و آن هر دو طرف سر است در عرض. آن را بعربی شقیقه گویند. (غیاث). موضعی که از آن شاخ روید که عبارت از میان سر باشد. (رشیدی) (آنندراج) : همان در سرون گاه ماده دو تیر بزد همچنان مرد نخجیرگیر. فردوسی. سری کوسزاوار باشد به تاج سرون گاه او مشک باشد نه عاج. نظامی
سُروگاه. جای رُستن شاخ حیوان و آن هر دو طرف سر است در عرض. آن را بعربی شقیقه گویند. (غیاث). موضعی که از آن شاخ روید که عبارت از میان سر باشد. (رشیدی) (آنندراج) : همان در سرون گاه ماده دو تیر بزد همچنان مرد نخجیرگیر. فردوسی. سری کوسزاوار باشد به تاج سرون گاه او مشک باشد نه عاج. نظامی